تحریف تاریخ
بعضاً می شنویم که از سوی برخی از ناآگاهان عنوان می شود: «تاریخ تحریف شده است، پس به درد مطالعه نمی خورد»! این سخن، دانسته یا ندانسته حاوی خلط دو مفهوم تاریخ یکی به معنای "حوادث و وقایع" اتّفاق افتاده و دیگری به معنای "ثبت و نگارش" وقایع روی داده است. بله! تاریخ در معنای دوّم آن تحریف شده است و باید برای پی بردن به اصل وقایع اتّفاق افتاده، فیلترهایی را که وقایع از آنها رد می شوند تا به صورت نوشته به دست ما برسند، بازشناخت؛ فیلترهایی مانند: ملاحظات روز، تهدید و تطمیع نویسندگان، علایق و سلایق شخصی، و... . معروف است که تاریخ را فاتحان می نویسند، از این رو تاریخدانان فقط به مطالعۀ رمان گونۀ نوشته های تاریخی نمی پردازند؛ بلکه در کنار آن انواع تئوری ها و اطّلاعات پایه در زمینه های فلسفه، جامعه شناسی، جغرافیا، انسان شناسی، ادبیّات، سیاست، و... را نیز فرا می گیرند تا از قدرت تجزیه و تحلیل در تاریخ برخوردار گردند. اساساً کدام علم از پژوهش بی نیاز بوده و اطّلاعات را به صورت آماده در اختیار جویندگان آن می گذارد که تاریخ دوّمی اش باشد؟ در معنای دوّم آن نیز گفتنی است هنوز ماشین زمان اختراع نشده است که کسی بخواهد به گذشته برود و وقایع تاریخی را دستکاری کند! تاریخدانان صرفاً "تاریخ خوان" نیستند که تحریف شده و نشدۀ آن را یک جا بخوانند و بگذرند؛ بلکه آنان مانند جواهرشناسی هستند که اگر هم دیگران می دانند که بیشتر جواهرات امروزی بدل هستند، باید برای تشخیص اصل و بدل به همین ها مراجعه کنند.
در این باره توجّه به چند نکته ضروری است:
- نوشتۀ تحریف شده به معنای نوشتۀ دروغین نیست؛ ما می دانیم که -به عنوان مثال- تورات تحریف شده است. امّا همچنان قائلیم که آن یک کتاب آسمانی و نازل شدۀ از طرف خداوند رحمان است.
- مبانی علومی مانند جامعه شناسی و اقتصاد و سیاست و جغرافیا و آمار و ریاضیات، مبانی استدلالی ثابتی هستند که -علی رغم متفاوت بودنشان- قابل تحریف نیستند. اینها به نوبۀ خود به قضاوت دربارۀ نوشته های تاریخی می پردازند.
- منابع تاریخی منحصر به منابع نوشتاری نیستند؛ در کنار آن منابع شفاهی (اسطوره ها، حماسه ها و لژاندها) به همراه منابع مادّی (اشیاء و بناهای باستانی) نیز وجود دارند که نتایج پژوهشی در علم تاریخ، تنها با تطبیق هر سه گروه این منابع با همدیگر حاصل می شود.
- بین خود منابع نوشتاری هم اختلاف وجود دارد که ناشی از یکسان نبودن فیلترهای پیش گفته برای همۀ تاریخ نویسان بوده است؛ یعنی از طرفی همۀ جوامع دنیا -با تبانی با همدیگر- مورّخان را مجبور به نوشتن روایتی واحد از یک واقعۀ تاریخی نکرده اند و دیدگاههای جوامع گوناگون در هر زمان با همدیگر متفاوت بوده است. جوامعی که خود نیز ممکن است با هم دوست یا دشمن باشند. مانند تفاوت موضعگیری دولتهای وقت ایران، روسیه و انگلیس نسبت به انقلاب مشروطه یا روایت متفاوت مورّخان درباری صفوی و عثمانی دربارۀ جنگهای مابین آن دو دولت. از طرفی در درون خود یک منبع نوشتاری مشخّص هم، یا به علّت کم حافظگی دروغگو یا به علّت از بین رفتن و عوض شدن ملاحظات قبلی، ممکن است تعارضات و تناقضاتی قابل تشخیص باشد که با یافتن و زدودن آنها می توان به حقیقت رسید.