گفتاری از دکتر محبوب طالعی پیرامون اهمّیت شاهنامۀ فردوسی
از منظر تاریخی و با رویکرد پژوهشی به دقایق و ظرایف پنهان و پیدای تاریخ ایران در سده های چهارم و پنجم در بررسی اهمیّت شاهنامۀ فردوسی، انگیزۀ این شاعر نامدار در سرودن منظومۀ بی بدیل حماسی خود، تبیین در خور خود را می یابد؛ در شرایطی که حقایق، واقعیّات و شکوه و عظمت تاریخ ایران و اسلام در معرض تحریف جدّی از سوی سلاطین غزنوی قرار می گیرد، اصالت شاعری و تعهّد ملّی و اسلامی فردوسی ایجاب می کند در راستای روشنگری عالمانه و موشکافانۀ متعهّدانۀ زوایا و خفایای تاریخ، فکر سرودن شاهنامه را در سر بپروراند.
ناگفته مسلّم است در مقطع خاصّی از تاریخ ایران به ویژه در روزگارانی که -به تعبیر ابوالفضل بیهقی- قرمطی می سوختند و بر دار می کردند، سرودن شاهنامه اهمّیتی دوصد چندان می یابد که گذشته از فعلیّت دادن ذوق و شوق هنری و شعری فردوسی، بیشتر به گونۀ نمادین و سمبلیک در قالب داستانهای حماسی پیشدادی، کیانی و تاریخی، در پی تحقّق بخشیدن به رسالت عظیم شاعری و پاسداری از مرز فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی است؛ امّا با توجّه به شرایط پیچیدۀ ایران در ایّام حکومت غزنویان، ناگزیر از تبیین زوایای فکری، اعتقادی و مذهبی خود در قالب داستانهای نمادین شاهنامه برآمده است. از چنین زاوبۀ دیدی، ضمن شرح و بیان حکومت هریک از حکمروایان، عقاید و افکار فلسفی و دینی خود را نیز به طور غیرمستقیم بازگو کرده است.