معرّفی خانم خدیجه آزادبین
خانم خدیجه آزادبین عضو هیئت مدیرۀ انجمن از نمونه گلچین های روزگار ماست که مانند بسیاری از زنان و مردان این شهر فقط در میان همشهریان خود غریب و گمنام باقی مانده است ولی نام آشنای محافل شعر و ادب اقصای نقاط ایران و آثارش نقل و حلاوت بخش مجالس است. خانم آزادبین از جمله زنانی است که بر معلولیتهایش غلبه کرده و آن ها را به فرصت تبدیل نموده است.
وی در سال 1357 در یک خانواده ای فرهنگی بدنیا آمد و از خانواده ای فرهیخته و هنرمند و معتقد یک چنین کودکی نیز بعید نبود که در چهار سالگی منظومه "حیدر بابایه سلام" را از حفظ بخواند. پدرش طبع شعر داشت و این طبعش را نه در درون خودش بلکه در سینه فرزندش رشد و شکوفا کرد ، وزن و موسیقی را از قرآن و احادیث ، کتاب های ترکی و فارسی کهنی چون بوستان و گلستان به او آموخت.
با اینکه این دوستی و صمیمیت بین پدر و دختر زیاد دوام نیافت و در 12 سالگی پدرش به دیار باقی شتافت اما مادرش همچون کوهی استوار جای پدر را گرفت تا این نهال نوپا به درختی تنومند و استوار تبدیل گردد.
او از سالهای 1371 و 72 رسما قلم بدست گرفت و به غزل تخلص یافت و وارد وادی شعر و ادب شد. او در ابتدا به زبان فارسی غزل می سرود و سپس به سبک های نو و سپید نیز شعر می سراید و در طی این 5 سال اخیر هم شروع به سرودن اشعار ترکی نموده است و در سرودن شعر ترکی هم حوزه های جدیدی را فتح نموده و علاوه بر سرودن شعر ترکی به سبک قدیمی و رایج به سبکی جدید که "یئنی شعر" نام دارد نیز وارد شده و میگوید در این زمینه هنوز باید یاد بگیرم.
با اینکه تا کنون کتاب مستقلی از وی چاپ نشده اما آثارش در کتابهای متعددی چاپ گردیده که از این بین میتوان به کتاب گونش ضیافتی اشاره کرد که مجموعه اشعاری است که از سراسر شاعران آذری زبان سزاسز دنیا جمع آوری گردیده که در مدح امام رضا (ع) می باشد و شعر وی بعنوان اولین شعر و مطلع کتاب چاپ گردیده است و نیز در کتاب خاتون در بین زنان نام آور آذربایجان از وی نام برده شده است.
البته او در آینده قصد دارد دیوان اشعارش را منتشر کند و یکی از کتابهای در دست انتشار وی با عنوان آموزش خط بریل برای افراد بینا و کسانی که علاقه مند به یادگیری این خط هستند می باشد.
شعر زیر با نام "گؤزل اللهین آدیلا " میباشد که در جشنواره شعر ترکی عاشورایی حائز به کسب رتبه دوم
گردیده است:
اللرده دو گل، گور نئجه بیر، آی آپاریرلار
یئردن گؤیه جان، اولدوزی هی، پای آپاریرلار
باشدان ایاقا، گول قوخودور، آی سینه سینده
بیر آی ایشیقی، چؤللره هی، های آپاریرلار
باش سیز یازیلیب، عشقین اؤزو، سؤز بودور آخیر
ارکن سحره، گؤز یاشینی، دای آپاریرلار
سولگون باغا باخ، درمیشیدی، یاز اتگیندن
لیلانی سوسوز، مجنونا تای، چای آپاریرلار
سئودالری صف، دوزموشودیر، بیر به بیر عشقی
یانمیش اوره گی ،بوردا قیزیل، تای آپاریرلار
یاتمازدی سحر، گونلرینی، گون ایاقیندا
آیدین یوخویا، ازگی له لای، لای آپاریرلار
قیش سیز یازین هئچ، گؤستره می، جیلوه چمنده؟
ساری سله ده ،بوللو قیزیل، یای آپاریرلار!
توز قونموشودیر، دفتریمی، ایل بوجاقیندا
تئز گل «غزلیم»! سؤزلریمی، سای آپاریرلار
ایل لر دولانیر، گون باشینا، یئر اؤزو حیران
سؤزلر یازیلار، هر ایلی هر، آی آپاریرلار